کشتی من
خیلی مواقع پیش آمده که از انسان های مختلف شنیده ام که می گویند ما در این زندگی موج سواریم و یا سوار بر قایق هستیم و باید در برابر امواج و طوفان ها که همان ناملایمات و سختی های زندگیست مقاومت کنیم.
دوست دارم به این انسان ها عزیز بگویم این که می گویید سوار بر قایقیم سخن سخاوتمندانه ایی نیست، کاملا صحیح است که مسیر زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ همانند طی کردن مسیر دریاست ولی چیزی که ما بر آن سواریم قایق نیست.هر کدام از ما انسان ها بهترین و ایمن ترین کشتی را برای پیمودن این راه در اختیار داریم.کشتی ای که ناخدای آن خودمان هستیم و هر اتفاقی که برای آن بیفتد مسئولیتش فقط با خودمان است.
مهم ترین عضو هر کشتی موتور آن است و اگر موتور خوب کار نکند و یا از حرکت بایستد هر چه قدر هم ناخدا هنرمند باشد نمی تواند کشتی را از غرق شدن نجات دهد. موتور کشتی ما،مغزمان است.اگر نتوانیم از قابلیت ها و توانایی های این موتور درست و به جا استفاده کنیم معلوم نیست در کجای مسیر غرق می شویم.
یادمان نرود صاحب این کشتی خداست،کشتی را روز اول که به دنیا آمدیم به ناممان زده است و شرط گذاشته است که روز آخر آن را باز پس می گیرد.
هر مالکی دوست دارد ملک خود را سالم پس بگیرد.خوشا به حال کسانی که این کشتی را در لحظه مرگ سالم تحویل صاحبش دهند.
دیدگاهتان را بنویسید