عکسنوشته : اگر از شرایط موجود راضی نیستی…
عکسنوشته , من عاشقشم!
تلفیق و ترکیب یک جمله تاثیرگذار با یک تصویر میشه معجونی از آگاهی و لذت که حسابی به دل میشینه
اغلب در تصویر پس زمینه یا بک گراند رایانه رومیزی یا همون لپتاب خودم تعدادی از عکسنوشته ها رو دارم که به صورت اسلاید عوض میشه
کلمات قصار یا جملات پندآموز و آموزنده بزرگان حاصل سالها علم و تجربه اونهاست و شاید بشه گفت عصاره طرز تفکر یک دانشمند و محقق و یا اندیشمنده.
بعضی از این جملات مثل میانبرهایی میمونن که به جای ساعتها صحبت و یا دهها صفحه در یکی دو جمله ما رو به اصل یک موضوع راهنمایی میکنن
بعضی از این عکسنوشته ها به شدت قدرت دارن و باعث ایجاد انگیزه و در نهایت حرکت ما به سمت اهدافمون میشن
بعضی از این جملات به قدری رسا و گویا و پربار هستند که نقل محافل و گپ و گفتگوها میشن
اگر شما هم مثل من به این جملات مخصوصا عکسنوشته ها علاقه مند هستید , خبر خوب اینه که قراره از این به بعد روزهای دوشنبه هر هفته یک مطلب در مورد یک جمله که تبدیل به یک عکسنوشته شده در وبسایت داشته باشیم.
البته سعی من اینه که هم در مورد متن اون عکسنوشته مقداری بنویسم و هم در مورد گوینده اون متن هم تا جایی که ممکنه اطلاعات خوبی در اختیار شما قرار بدم
خدا رو چه دیدی شاید یک پادکست هم در مورد اون جمله تهیه و در وبساید قرار دادم!
پیشنهاد من:
متن مطالب رو بخونید و به اون متنها توجه کنید
عکسنوشته رو ببینید و ذخیره کنید
عکسنوشته ها رو یه جایی قرار بدید که دائما مقابل چشم شما باشه
اگر شما هم نکته ای در مورد متن عکسنوشته به ذهنتون میرسه با ما در میون بزارید
و در نهایت اگر جمله خوب و تاثیرگذاری بلدید که فکر میکنید ارزش اینکه تبدیل به عکسنوشته بشه و در مورد صحبت کنیم اون متنها رو همراه با گوینده متن به ما معرفی کنید
درباره این جمله :
به نظرم خود جمله انقدر واضح و رسا هست که نیاز به توضیحات زیادی نداره اما موضوعی که میخوام بهش اشاره کنم اینه که ب توجه به همه ی مشکلات و مسائلی که سر راه تمام آدمها برای رسیدن به خواسته هاشون وجود داره چند راه اساسی وجود داره که تصمیمی که ما در مواجهه با اون سختی ها میگیریم باید یکی از این چند راه باشه
اول اینکه خودمون رو تغییر بدیم
مثلا اگر مشکل من اینه که از فضای یک مهمونی یا صحبتهای یک شخص خوشم نمیاد و یا حتی مثلا از غذای دریایی خوشم نمیاد , فکر کنم , تمرین کنم , امتحان کنم , یاد بگیرم که خوشم بیاد
اگر هر روز باید ساعت ۶ صبح در محل کارم باشم و از این موضوع ناراحت هستم , روی خودم کار کنم که بتونم به راحتی بیدار بشم و نه تنها ناراحت نباشم بلکه از این موضوع لذت هم ببرم.
دوم اینکه شرایط رو تغییر بدیم
مثلا با صحبت کردن با اشخاص بخواهیم که دیگه اون رفتار خاص که ما رو ناراحت میکنه رو انجام ندن یا از همسرمون بخواهیم که دیگه غذای دریایی درست نکنه
یا مثلا از مدیرمون بخواهیم اجازه بده ساعت ۱۰ صبح بریم سر کار به جای ۶ صبح و قول بدیم که به همه ی کارهامون هم برسیم.
به هر حال شرایطی که ما رو آزار میده عوض کنیم
سوم اینکه از اون محیط خارج بشیم
اگر فضای یک مهمونی رو نمیپسندیم بریم بیرون و اون محل رو ترک کنیم یا اگر بوی ماهی اذیتمون میکنه برییم بیرون از اون محیط
یا اگر نه میتونیم زود پاشیم و نه مدیرمون قبول میکنه که دیرتر بریم سر کار اون شرکت رو ترک کنیم و استعفا بدیم
به نظر من هیچ راه چهارمی وجود نداره اما اغلب ما یک راه چهارم برای خودمون ساختیم که معمولا همون راه رو میریم و ادامه میدیم و اون هم نق زدن و غر غر کردنه!
این نظریه درباره تمام شرایط و روابط و موقعیتهای زندگی ما صادقه
مثلا در زندگی زناشویی و روابط بین زوجین
یا خودم عوض میشم
یا طرف مقابلم تغییر میکنه
و یا از موقعیت خارج میشیم یعنی کار به جدایی و طلاق میکشه
در مورد زندگی در یک کشور یا مهاجرت
یا میمونم و خودم رو نغییر میدم
یا شرایط رو عوض میکنم
و یا مهاجرت میکنم
نکته اینه که هر سه تصمیم بالا در جای خودش بهتر از هیچ کاری نکردن و تق زدن و شکایت کردن از عالم و آدمه.
و این جمله جناب جیم ران هم به همین نکته توجه داره که در نهایت میتونی از اون فضا و شرایط خارج بشی برعکس یک درخت که حتی اگر آتش سوزی شده باشه و نزدیک باشه که بسوزه نمیتونه از جای خودش جابجا بشه.
حالا سوال اینجاست که شما در مواجهه با مشکلات چکار میکنید؟
خودتون نغییر میکنید؟
محیط رو تغییر میدید؟
مهاجرت میکنید؟
یا میسوزید و غرغر میکنید؟
درباره جیم ران :
جیم ران, ستاره دنباله داری که در آسمان موفقیت و رشد فردی بود که کهکشانی پر نور از خود به جا گذاشت,
افرادی چون: آنتونی رابینز, برایان تریسی, مارک ویکترهنسن, جک کنفیلد شاگردان مکتب او به حساب می آیند.
مکتبی که بیشک تأثیر چشمگیری بر دنیا داشته و دارد. کشاورز گاو دوشی که فکر میکرد تنها هنرش دوشیدن شیر گاوها وعلفچینی است!
اما شاید همان روز که دخترک کلوچه فروش در خانهاش را زد و او چون حتی ۲دلار هم نداشت مجبور به دروغ گفتن شد: که من مقدار زیادی از همین کلوچه ها در خانه دارم، زندگی اش متحول شد.
جمله معروفش که بعدها در سمینارهایش غوغا می کرد را در خودانگارهاش زمزمه کرده “اگر جایی که ایستادهای را نمیپسندی عوضش کن,تو که درخت نیستی”. این جمله وی هنوز هم بر زندگی افراد زیادی تاثیر گذار است.
پیشنهاد میکنم این مطلب رو هم مطالعه کنید: سماجت در پیگیری خواسته ها و رسیدن اهداف
بیوگرافی
امانوئل جیم ران معروف به جیم ران در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در مزرعهای در ایالات آیداهوی آمریکا به دنیا آمد, پدر او مزرعهدار و مبلغ مذهبی بود که شاید همین امر تأثیر بهسزایی در شیوه داستان سرایی گیرای او داشته است. پس از اتمام دوران دبیرستان او به کالج میرود اما پس از گذراندن تنها یک سال تحصیل در کالج مجبور به ترک آن میشود چراکه او یک پدر و یک همسر است و باید کاری دست و پا کند برای امرار معاش.
او تا به آن روز که ۲۵ سال داشت زندگی پر از بدهی داشت تا اینکه از طرف یکی از دوستانش به سمینار جان ارل شف دعوت شد. این شروعی بود برای جیم تا پلههای موفقیت را روز به روز طی کند. او حالا دیگر آن پسرک گاو دوش و یا مغازهدار نبود, او در ابتدای راهی قدم گذاشته بود که سرتاسر زندگیش را دستخوش تغییر و تحول چشمگیری کرد او حالا چنان مجذوب فلسفه تجاری شف شده بود که تصمیم گرفت به سازمان فروش مستقیم شف بپیوندد و شف آموزش وی را برعهده گرفت آموزشی که شاید هیچ کدامشان فکر نمی کردند به ظهور یک نابغه بیانجامد.
۵ سال طول کشید تا شف فلسفه خود را به جیم آموزش دهد, فلسفهای که از افکاری عمیق سرچشمه میگرفت,جملات کلیدی داشت که در دل هر شنوندهای رسوخ میکرد: “بیشتر از میزانی که روی شغلت کار میکنی روی خودت کار کن” “درآمد تومستقیما به طرز فکر تو مربوط میشود, نه به وضع کنونی اقتصاد” “اگر دوس داری چیزی تغییر کند ابتدا باید خودت تغییر کنی”
حالا دیگر این آموزشها برای ران این آموزشها تنها تئوریات ساده نبود بلکه حکم سبک زندگی را داشت.او حالا اصل آنچه را که شفر میخواست به او بقبولاند دریافته بود اینکه: همه چیز به خود انسان و طرز فکر او بستگی دارد. و دستورالعمل شف را سرلوحه تمام کارهایش کرده بود ” سود بهتر از دستمزد است”
جیم بیزینس خود را راه انداخت و روز به روز مخاطبان بیشتری جذب میکرد, درست ۵ سال بعد از اولین دیدار شف و جیم, در سن ۴۹ سالگی شف درگذشت و یک سال بعد زمانی که جیم ۳۱ ساله بود میلیونری شده بود که شف را منبع الهام خود میدانست. ران استادی بیب دیل در زمینه رشد شخصی شناخته شده و بیش از ۲۵ کتاب, نوار صوتی و کتاب از او به جامانده است. سرانجام ران در ۵ دسامبر ۲۰۰۹ میلادی در وست هیلز کالیفرنیا بر اثر بیماری فیبرز ریوی درگذشت.
کتاب هایِ ترجمه شده به زبانِ فارسی:
- جادویِ کارِ پاره وقت/ جیم رآن؛ پیادهسازی، ترجمه و ویرایش: توحیدِ فریدونی، امیررضا هاشمی، رامینِ درگاهی
- پنج قطعه یِ اصلی از پازِلِ زندگی/ جیم رآن؛ ترجمه: توحیدِ فریدونی، رامینِ درگاهی/ تهران، ذهن آویز، ۱۳۸۸
- هفت کلیدِ طلاییِ ثَروت مند شدن/ جیم رآن؛ ترجمه: حوریا موسایی
- معجزه در درونِ توست (گُزین گویه هایِ جیم رآن)
- فصلهای زندگی / جیم رآن؛ ترجمه: علی معتمدی
- فرزانگی / جیم رآن؛ ترجمه: علی معتمدی
- درسهای زندگی (منتخبی از نوشتههای جیم رآن) / جیم رآن؛ ترجمه: علی معتمدی
- قاتل شما کیست؟ (قاتل شما چیست؟) / جیم رآن؛ ترجمه: علی معتمدی
- دوازده ستون موفقیت / جیم رآن؛ ترجمه: علی معتمدی / تهران، کلیدر، ۱۳۸۸
درباره احمد انصاری
نویسنده مدرس و مربی مهارتهای ارتباطی عاشق گفتگو و نوشتن تصمیم دارم هر چیزی که یاد گرفتم و تجربه کردم رو در این پیج با شما در میون بزارم از همراهی شما صمیمانه سپاسگزارم
نوشته های بیشتر از احمد انصاری
دیدگاهتان را بنویسید